یاد آوری

در نوشته قبلی که به نوعی حکم مقدمه برای موضوع تغییر را داشت خواندیم که تغییر دریچه ای به سوی رشد است. در واقع این خود تغییر نیست که هدف ماست بلکه تغییر مسیری است که ما طی میکنیم برای رسیدن به هدفی خاص و وقتی به آن هدف رسیدیم میتوانیم بگوییم از جهاتی تغییر کرده ایم و رشد یافته ایم و نسبت به موقعیت قبلی خودمان در وضعیت مطلوب تری به سر می بریم.

اما پیش از این که بخواهیم در مورد تغییر و راه های رسیدن به هدف صحبت کنیم لازم است به سه سوال اساسی پاسخ بدهیم. اگر قبل از هر اقدام به این سه سوال پاسخ ندهیم تمام تلاشهای ما محکوم به شکست خواهد بود.

چرا می خواهیم تغییر کنیم؟

اول باید بدانیم چرا میخواهیم تغییر کنیم؟ دلیل این که شرایط حاضر مطلوبمان نیست چیست؟ چه چیز ما را در موقعیت کنونی مان ناراحت میکند و چرا میخواهیم آنرا تغییر دهیم؟

با تغییر میخواهیم به چه هدفی دست پیدا کنیم؟

صرفا دانستن این که چه چیزی ما را در شرایط فعلیمان ناراحت میکند برای شروع یک تغییر کافی نیست. علاوه بر آن باید این را هم بدانیم که چه شرایطی را میخواهیم جایگزین شرایط فعلیمان کنیم. یعنی باید برای تغییرمان یک هدف تعریف کنیم و بدانیم به کجا میخواهیم برویم وگرنه از چاله در آمده به چاه خواهیم افتاد. بنابراین سوال مهمی که باید به آن جواب بدهیم این است که هدفمان از تغییر چیست؟

چگونه میخواهیم با تغییر به هدفمان دست پیدا کنیم؟

حالا که میدانیم چه چیزی ما را در شرایط فعلیمان ناراحت می کند و این را هم میدانیم که به کجا میخواهیم برویم و هدفمان مشخص است باید بدانیم که چگونه میخواهیم از شرایط فعلی به شرایط دلخواه برویم. چه قدمهایی باید در جهت رسیدن هدفمان برداریم؟

مهاجرت

از سوی دیگر باید بدانیم مقصد مهاجرتمان کجاست؟و به کجا میخواهیم برویم؟ در واقع باید کشوری را به عنوان مقصد هدفمان انتخاب کنیم که نیاز های ما را آنچنان که انتظار داریم برآورده کند. نمیتوانیم بدون هدف دل به جاده بزنیم و سر از نا کجا آباد در آوریم. در مورد تغییر نیز چنین است باید بدانیم شرایط مطلوبمان چه شکلی است تا بتوانیم به سوی آن حرکت کنیم.

با این حساب می توانیم برای تغییر از تمثیل مهاجرت کردن استفاده کنیم. تلاش برای تغییر و رسیدن به هدف مثل اقدام برای مهاجرت و رسیدن به مقصد می ماند. همان طور که ما برای مهاجرت کردن باید برای خودمان دلیل قانع کننده ای داشته باشیم برای تغییر هم باید دلیل قانع کننده ای داشته باشیم. یعنی باید بدانیم که چرا می خواهیم مهاجرت کنیم؟ چه چیزی ما را در جایی که هستیم ناراحت میکند یا نیاز های ما را بر آورده نمی کند که میخواهیم مهاجرت کنیم؟ به هر حال برای تغیر کردن در زندگی درست مثل مهاجرت باید دلیلی داشته باشیم.

وقتی دلایل مهاجرتمان مشخص شد حالا نوبت آن است که بررسی کنیم و ببینیم چه اقداماتی باید درجهت مهاجرتمان انجام دهیم؟

وقتی میخواهیم مهاجرت کنیم بسیاری از امور را پیش از به راه افتادن چک می کنیم. مثلا اطلاعاتی چگونگی گرفتن ویزا و اقامت را برسی میکنیم و یا در مورد نوع مسافرت هوایی، زمینی، ریلی، یا دریایی را در مورد مقصدمان چک میکنیم و مسیر های ممکن، زمان رسیدن به مقصد، شهر های بین راه و حتی آب و هوای مقصدرا قبل از رفتن بررسی میکنیم و در تصمیم گیریهایمان برای مسافرت دخیل می کنیم.

و نهایتا با توجه به فاکتورهایی که بررسی کردیم و همچنین تطبیق آن با بودجه ای که برای آن در نظر گرفته ایم یک تصمیم میگیریم و مسیرمان به سوی مقصد را مشخص میکنیم.

درست مثل مهاجرت همین بررسی ها را باید وقتی میخواهیم تغییری در زندگی شخصیمان داشته باشیم انجام دهیم. یعنی مثلا پیش از آنکه اقدامی در جهت تغییر در زندگی مان انجام دهیم باید از قبل مسیر رسیدن به هدفمان را شناسایی کنیم و اقدامات لازم در هر مرحله را تا حدودی بدانیم.

در واقع انتخاب یک سبک زندگی از بسیار جهات شبیه مهاجرت است. در مهاجرت ما مکان زندگی مان را عوض می کنیم و در سبک زندگی سایر ابعاد و کیفیتهای زندگی را تغییر می دهیم.

در نوشته بعدی سعی خواهم کرد در مورد هر کدام از این سه مرحله جزئیات بیشتری را مطرح کنم تا ذهنمان بیشتر با نحوه ی تغییر صحیح در سبک زندگی آشنا شود.

پی نوشت: این نوشته ها را از مقام یک معلم در حال آموزش دادن به دیگران نمینویسم. بلکه به عنوان کسی که در پی تغییر است می نویسم. اشتراک گذاری این آموخته ها با دیگران بخشی از تغییری است که خودم خواهان آن هستم.


0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *